۱۷-۱۰-۱۳۹۱, ۰۷:۳۷ عصر
تقریبا 2ساعت پیش اومد با چه ژستی از پله ها برم بالا نمیدونم چی شد لیز خوردم افتادم زمین شانس اوردم بخدا چون فرش پهن بود
حالا من بجای اینکه خودمو جمع کنم هییییییییییییییییییییی خندیدم اینقدر که بخدا اشکم درومد
حالا من بجای اینکه خودمو جمع کنم هییییییییییییییییییییی خندیدم اینقدر که بخدا اشکم درومد

*دنیا ارزش پاکوبیدن به شکمت را نداشت...
*...ببـــــخش مــرا مــــادر...!