۲۴-۳-۱۳۹۲, ۰۷:۳۵ عصر
یک اعتراف دیگه
من یه روز از این سوسک های پلاستیکی خریدم اوردم گذاشتم توی روشویی بعد به علی زنگ زدم که امروز نمی دونم چرا با اینکه سابقه نداشته ولی از چاه دستشویی سوسک در اومده علی اومد رفت دستاشو بشوره بیاد ناهار بخوریم که یدفعه دیدم میگه مرضیه راست میگیا سوسک در اومده یدونه اینجاست غروب برم سم بگیرم بریزم درست میشه منم ادای اونایی و در میاوردم که ترسیدم علی دمپایی و برداشت و شروع کرد سوسک و کشتن سوسک که روی روشویی بود همچین زد که پرید بالا افتاد روی زمین دوباره زد باز پرید حالا دیگه من از خنده داشتم میتریکیدم ولو شده بودم روی زمین علی هم فکر میکرد نمیتونه سوسک و بکشه من دارم میخندم همش میگفت چرا این نمیمیره چرا این جوریه خلاصه وسط خنده حالیش کردم پلاستیکیه







علی هم مونده بود بخنده یا ناراحت بشه اخر تصمیم گرفت و خندید 



من یه روز از این سوسک های پلاستیکی خریدم اوردم گذاشتم توی روشویی بعد به علی زنگ زدم که امروز نمی دونم چرا با اینکه سابقه نداشته ولی از چاه دستشویی سوسک در اومده علی اومد رفت دستاشو بشوره بیاد ناهار بخوریم که یدفعه دیدم میگه مرضیه راست میگیا سوسک در اومده یدونه اینجاست غروب برم سم بگیرم بریزم درست میشه منم ادای اونایی و در میاوردم که ترسیدم علی دمپایی و برداشت و شروع کرد سوسک و کشتن سوسک که روی روشویی بود همچین زد که پرید بالا افتاد روی زمین دوباره زد باز پرید حالا دیگه من از خنده داشتم میتریکیدم ولو شده بودم روی زمین علی هم فکر میکرد نمیتونه سوسک و بکشه من دارم میخندم همش میگفت چرا این نمیمیره چرا این جوریه خلاصه وسط خنده حالیش کردم پلاستیکیه














عجیب است عکس شهدا را میبینیم اما عکس شهدا رفتار میکنم
![[تصویر: 20140409221909_llllllll.jpg]](http://uploadcenter.khanoomgol.com/results/20140409221909_llllllll.jpg)
جیگر مامان اقا مهدی خانوم گل کوچک یگانه خانوم
![[تصویر: 20140409221909_llllllll.jpg]](http://uploadcenter.khanoomgol.com/results/20140409221909_llllllll.jpg)
جیگر مامان اقا مهدی خانوم گل کوچک یگانه خانوم